حقیقت من

جدی تر ین حرف در ایران چیست؟

حقیقت من

جدی تر ین حرف در ایران چیست؟

؟


می خواهم کمی سیاسی شوم و طبق مد روز برای شروع به خاتمی طعنه بزنم
خاتمی در حال رفتن است
آن مرد می رود، آن مرد خوش پوش می رود، آن مرد خندان می رود اینده بعد از او چه خواهد شد. میان رییس جمهور فعلی و بعدی تفاوت از زمین تا آسمان است البته فعلا کاری به "منتخب" سوم تیر ندارم و در مورد خاتمی می نویسم بعضی ها می گویند ناشکری کردید بلا برسرتان نازل شد. هشت سال با او خندیدیم ، عصبانی شدیم و گریه کردیم. از دستش خندیدیم ، عصبانی شدیم و گریه کردیم. حالا خیلی ها آرزو می کنند که کاش آن "مرد" باز هم می ماند اما نمی ماند.
الان از آن موقع هاست که دوباره از دست خاتمی ناراحت هستم. به خاطر خط قرمزهای متغیرش به این دلیل که می خواهد با آرامش صحنه را ترک کند . بی دلیل می خندد و می گوید هیچ اتفاقی نیفتاده است عصبانیم به خاطر عدم عمل به وعده هایش در بهمن 81 و اردیبهشت 84 اما با این همه آنقدر با متانت برخورد می کند که دلم نمی اید بیش از این سرزنشش کنم خداکند حداقل به آخرین وعده اش برای گفتن ناگفته ها در روزهای پایانی جامه عمل بپوشاند خدایش نگهدار او

بیوگرافی خاتمی


زود بود آمدنش هنوز
موج اشتیاق بی سابقه مردم پناهش بود و دریای حوادث پیش رویش

عده ای گفتند نخواهد توانست کاری را از پیش ببرد، یا استعفا میدهد و یا مجبور به استعفایش میکنند. اما دیدیم که چنین نشد.
آن عده هنوز هم میگویند که هیچ کاری نکرد! نمی دانیم چگونه میتوانند وجدانشان را راضی نگه دارند از اینکه میبینند ایران 84 بسیار متفاوت از ایران 75 شده است.
آیا به راحتی و حتی رودررو نقد کردن شخص دوم مملکت بدون هیچ ترس و واهمه ای دستاورد نیست؟
آیا برداشتن موانع فرهنگی گفتمان، هرچند هم که اندک، در جامعه ای که ریشه استبداد هزاران ساله در آن بیداد میکند یک دستاورد نیست؟
آیا فقط تحولی که در سینمای ایران از سال 1378 افتاد کافی برای ثبات این امر نمی باشد. چه زمانی در فیلم ها این قدر انتقاد از نظام و سیستم می شد؟
آیا بالا کشیدن حیثیت ملیمان در چشم جهانیان یک دستاورد نیست؟
خاتمی همان کسی است که وقتی در سازمان ملل سخنرانی کرد با افتخار به دوستان خارجیمان گفتیم که این اندیشمند رییس جمهور ماست.
"من از ایران سرفراز آمده ام …" و سرفرازمان کرد. تا آن زمان غربیان میگفتند که ایرانیان یا دیوانه وار فریاد میکشند ویا دهه ها سکوت عقده وار میکنند. خاتمی بود که این بینش غربی را دچار تزلزل کرد و ما هم مثل آنان راه های مسالمت آمیز تغییر را پذیرفته ایم.
با ایده گفتگوی تمدنهایش خط بطلانی کشید بر ایده برخورد تمدنهای سامویل هانتینگتون امریکایی و دیدیم دنیا چگونه به استقبال این پیشنهاد سر فرود آورد.
شعارش همان شعوری بود که امیر کبیر را به میدان سیاست کشاند: قانون مداری.
این باور که احترام به قانون ابتدای حرکت یک جامعه به سمت توسعه همه جانبه است عمیقترین باوری است که میتواند ما را از بحران به درآرد و این را مدیون خاتمی هستیم.
نمیخواهیم بگوییم با تمام وجود حامی آقای خاتمی هستیم اما معتقدیم در این هنگامه که سیاست مداران ما از محافظه کار تا اصلاح طلب هیچ یک به اندازه سید محمد خاتمی نتوانستند به اصول دموکراسی پایبند باشند او پایبندی خود را در عمل نشان داد و جزو معدود سیاستمدارانی است که به هنگام رفتنش کسی از فساد سیاسی و افتصادی او سخنی به میان نمی آورد.
اگراینها دستاوردهای بزرگی نیستند پس چه هستند؟!
ما در طی این سالها هزینه‌های گزافی را برای آزادی پرداخت کرده‌ایم و اکنون منصفانه نیست دستاوردهایی را که به قیمت ده‌ها زندانی، توقیفهای مکرر روزنامه‌ها و دانشجویان آسیب دیده از جنگ قدرت بدست آورده‌ایم به آسانی لا پوشانی کنیم.
اینک فرصتی پیش آمده است تا با نگاهی به گذشته ادامه راه را برای آینده خود ترسیم کنیم.
ما وبلاگ نویسان بپاس تلاشهای جناب آقای سید محمد خاتمی در تلاش برای شنیدن صدای مخالف، ایجاد حداقلهای آزادی در جامعه، احیای لزوم پاسخگویی قدرت در برابر اراده شهروندان، تشکیل صندوق ذخیره ارزی برای امروز و فردای ایرانیان و گسترش صنعت IT در اقدامی نمادین و ماندگار سه شنبه 11 مرداد ماه و در آخرین روز کاری دولت آقای سید محمد خاتمی (( تیتر مشترکی )) را بپاس تلاشهای ایشان در وبلاگهای خود به ثبت خواهیم رساند
هرچند نقد منصفانه را حق خود میدانیم و بر این کار درنگ نخواهیم کرد....
تاریخ نهم مرداد ماه یکهزار و سیصد و هشتاد و چهار

پیش از انقلاب

خاتمی روز پانزده مهر ۱۳۲۲ در اردکان یزد متولد شد. پدر او از طلاب بنام بود و او نیز از نوجوانی به دروس حوزوی روی آورد و طلبه شد. خاتمی تحصیلات خود را در رشته کارشناسی فلسفه غرب در دانشگاه اصفهان ادامه داد و عضو هیات مدیره انجمن اسلامی این دانشگاه بود. در سال ۱۳۴۸ (۱۹۶۹میلادی)از این دانشگاه فارغ‌التحصیل شد و تحصیلات خود را تا سطح کارشناسی ارشد در رشته علوم‌تربیتی دانشگاه تهران ادامه داد. در سال ۱۳۵۰(۱۹۷۱ میلادی)او به قم بازگشت و دروس عالی حوزوی را تا بالاترین درجه (اجتهاد که معادل دکتری است) ادامه داد.

[] مسئولیت ها در جمهوری اسلامی

پس از پیروزی انقلاب ۱۳۵۷ و سقوط حکومت شاه و قدرت گرفتن جمهوری اسلامی, او در انتخابات مجلس شورای اسلامی شرکت کرد و به عنوان نماینده مجلس از اردکان و میبد انتخاب شد. در سال ۱۳۶۰ به فرمان آیت الله خمینی به سرپرستی موسسه مطبوعاتی کیهان گماشته شد و سال بعد از آن در کابینه میر حسین موسوی, نخست وزیر وقت, به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی انتخاب شد و همین سمت را در کابینه هاشمی رفسنجانی, رئیس جمهور, نیز داشت تا اینکه به علت چیزی که "فضای نامناسب سیاسی" می دانست, استعفا داد.

او از آغاز دهه ۷۰ مشاور رئیس جمهور و رئیس کتابخانه ملی ایران بود و هم زمان در دوره های دانشگاهی مختلف اندیشه سیاسی, فلسفه و اندیشه سیاسی در اسلام تدریس می کرد. در سال ۱۳۷۵ به فرمان رهبر وقت جمهوری اسلامی, آیت الله خامنه ای, به شورای عالی انقلاب فرهنگی انتخاب شد.

[ ریاست جمهوری

در انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۷۶ خاتمی به عنوان نماینده اصلاح طلبان داخلی شرکت کرد تا با رقیب اصلی, ناطق نوری, رقابت کند. بر خلاف بسیاری از پیش بینی ها, خاتمی با اختلاف بیش از ۱۳ میلیون رای بر ناطق نوری پیروز شد. بیش از ۸۰ درصد مردم در این انتخابات شرکت کردند و خاتمی ۲۰ میلیون رای آورد. انتخاب او در ۲ خرداد ۱۳۷۶ دوره جدیدی در سیاست ایران بود و جنبشی که از دل این قضیه آغاز شد معمولا "جنبش دوم خرداد" نامیده می شود. این در ضمن اولین انتخابات رقابتی پس از پایان جنگ ایران و عراق بود. پیش از آن خامنه ای و رفسنجانی تقریبا بدون هیچ رقابتی و با اکثریت قاطع به ریاست جمهوری انتخاب می شدند.خاتمی در سال ۱۳۸۰ و انتخابات ۱۸ خرداد نیز پس از حدس و گمانه های مختلفی در مورد عدم شرکتش, شرکت کرد. او علت شرکت خود را میل مردم می دانست و این که "نظر مردم بر نظر خودش ارجح است" و در ضمن در این که از مشکلات نمی ترسد و با گفتن "استاده ام چو شمع نترسان ز آتشم ، مترسان ز آتشم" وارد عرصه انتخابات شد. در کنفرانس خبری که حضور خود را در عرصه انتخابات رسما اعلام کرد ، گفت : "حالا آمده‌ام ، با تکیه بر همان عهد پیشین ..." دوره ریاست جمهوری خاتمی از سال های مهم تاریخ سیاسی ایران است و حاوی اتفاقات بسیاری بود. در این دوره, علاوه بر به ریاست جمهوری رسیدن او, اکثریت شورای اسلامی و شوراهای شهر و روستا نیز از "دوم خردادی ها" بودند و نشریات اصلاح طلب بسیاری به چاپ می رسید. در دوران ریاست جمهوری او بود که دانشجویان دانشگاه تهران و کوی دانشگاه, در ۱۸ تیر ۱۳۷۸ به اعتراضات وسیعی به مناسب بسته شدن روزنامه سلام دست زدند. مخالفان جمهوری اسلامی "۱۸ تیر" را گاها روز آغاز عملی جنبش سرنگونی جمهوری اسلامی می دانستند و این واقعه از نقاط عطف تاریخ جمهوری اسلامی بود. واقعه مهم دیگر کنفرانس برلین بود. در جریان این کنفرانس, نهاد هاینریش بل در آلمان از گروهی از شخصیت های دوم خردادی مثل اکبر گنجی و یوسف اشکوری برای سخنرانی دعوت کرده بود. اعتراض مخالفان جمهوری اسلامی و بخصوص حزب کمونیست کارگری ایران به این قضیه و پخش بحث برانگیز تمام این ماجرا از تلویزیون جمهوری اسلامی و زندانی شدن شماری از دعوت شدگان به کنفرانس (که با اعتراض حزب کمونیست کارگری روبرو شد), از جنجال های حول این قضیه بود. از قضایای مهم دیگر استیضاح عطاالله مهاجرانی, وزیر وقت ارشاد, و ترور سعید حجاریان, از تئوریسین های جریان دوم خرداد, بود اما مهمترین قضیه دوران حکومت خاتمی را می توان افشا و اعلام رسمی وجود "عوامل خودسر" در وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی که عامل "قتل‌های زنجیره‌ای" اعلام شدند، بود.این افششگری به دستگیری یکی از سرشناسان وزارت اطلاعات به نام "سعید امامی" منجر شد.او بعدتر و طی یک واقعه مشکوک در زندان خودکشی کرد. در این واقعه نویسندگانی به طور سیستماتیک به قتل رسیدند از جمله داریوش و پروانه فروهر, مجمد جعفر پوینده و محمد مختاری. در سطح بین المللی خاتمی با مطرح کردن طرح "گفتگوی تمدن ها" در سازمان ملل متحد, مطرح شد و او را به عنوان مبدع این نظریه می شناسند. خاتمی در دوره دوم ریاست جمهوری در ضمن تلاش بسیاری برای تصویب لوایح دوگانه اصلاح قانون انتخابات و تبیین اختیارات ریاست جمهوری داشت که بارها به جرم مغایرت با شرع و قانون اساسی توسط شورای نگهبان قانون اساسی رد شد. در اواخر دوران حکومت خاتمی, انتخابات مجلس هفتم برگزار شد که رد صلاحیت گسترده نامزدهای اصلاح طلب از سایر مشکلات او بود. در انتخابات ۱۳۸۴ ریاست جمهوری, اصلاح طلبان و دوم خردادی ها (که پیشتر در مجلس و شوراهای شهر اصلی شکست خورده بودند) با چند کاندیدای مختلف حضور یافتند که همگی شکست خوردند و نهایتا محمود احمدی نژاد به ریاست جمهوری رسید.

[ پس از ریاست جمهوری

خاتمی پس از پایان دوران ریاست جمهوری نیز فعالیت های خود را ادامه می دهد. او موسسه باران, بنیاد آزادی و آبادانی ایران, را تاسیس کرده است و هنوز مسئولیت کانون گفتگوی تمدن ها را نیز به عهده دارد. پس از پایان ریاست جمهوری وی بر خلاف مصوبه هیات دولت مبنی بر آنکه روسای جمهور پیشین در مجموعه ریاست جمهوری حق دارند دفتری برای کار و ملاقات داشته باشند دولت احمدی نژاد دفتر ایشان در ساختمان همراهان سعدآباد را به طور غیر قانونی تخلیه نموده اما دفتر دیگری به ایشان نداد. دفتر کار وی هم اکنون در یکی از ساختمانهای موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی قرار دارد. خود خاتمی در گردهمایی منتخبان اصلاح طلبان در شوراهای شهر سوم این مسئله را موجب افتخار خود خوانده است.

[ جنجال سفر به آمریکا

پس از دریافت روادید ویزای ورود به آمریکا برای رئیس جمهور سابق جمهوری اسلامی ایران در اواخر ماه اوت سال ۲۰۰۶ [1] برخی از خانواده های قربانیان کشتارهای سیاسی جمهوری اسلامی از جمله خانواده علی اکبر سعیدی سیرجانی، ادیب، پژوهشگر و نویسنده ایرانی از وی به عنوان رئیس سابق دولت جمهوری اسلامی در دادگاه های آمریکا اقامه دعوا و شکایت کردند. [2] در داخل نیز عده ای از جمله فاطمه رجبی همسر سخنگوی دولت احمدی نژاد غلامحسین الهام خاتمی را متهم به نوکری اجانب نموده و خواستار خلع لباس روحانیت از وی شد.[نیاز به ذکر منبع] محمد علی ابطحی هم در واکنشی این سخنان را ناشی از وحشت اصولگرایان از جریانی به نام "کابوس خاتمی" خواند[نیاز به ذکر منبع].

[ سفر به بریتانیا و اعتراض مخالفان

خاتمی در اواخر سال ۲۰۰۶ به دعوت چند نهاد و دانشگاه برای چند سخنرانی عازم بریتانیا شد.

او ابتدا در دانشگاه سنت آندروز اسکاتلند در شهر فایف سخنرانی کرد و ضمن افتتاح مرکز ایران شناسی آن دانشگاه, دکترای افتخاری از این دانشگاه دریافت کرد. همزمان با سخنرانی او تظاهراتی اعتراضی از طرف مخالفان جمهوری اسلامی در بیرون سالن برگزار میشد که خواهان دستگیری و محاکمه خاتمی به جرم فعالیت های ضدانسانی و سرکوب مخالفان در دوره ریاست جمهوری اش بودند. حزب کمونیست کارگری ایران, فدراسیون سراسری پناهندگان ایرانی, سازمان جوانان کمونیست,سازمان آزادی زن,حزب کمونیست کارگری ایران-حکمتیست و گروهی به نام "سازمان دمکراتیک - ضد امپریالیستی ایرانیان در انگلستان" از فراخوان دهندگان این تظاهرات بودند. از بین تظاهرکنندگان رسانه ها با شخصیت هایی همچون مریم نمازی (از دفتر سیاسی حزب کمونیست کارگری) و سیروان قادری (از فعالین حزب کمونیست کارگری و فدراسیون پناهندگان ایرانی) مصاحبه کردند و عکس آخری در گزارش انگلیسی سایت بی بی سی قرار داشت.[3][4][5]

خاتمی سپس به مرکز چتم هاوس در لندن برای سخنرانی رفت که اینجا با تظاهرکنندگان بیشتری از سازمان های مختلف مواجه شد. مجموعا حدود 1۰۰ نفر از حزب کمونیست کارگری ایران, سازمان مجاهدین خلق ایران, فدراسیون سراسری پناهندگان ایرانی, حزب دموکراتیک خلق الاحواز و گروه های مختلف سلطنت طلب در این تظاهرات علیه خاتمی حضور داشتند و خواستار دستگیری و محاکمه او بودند. این تظاهرات به شدت توسط پلیس کنترل می شد. شیوا محبوبی, دبیر تشکیلات بریتانیای حزب کمونیست کارگری به بی بی سی فارسی در مورد علت حضور در تظاهرات گفت:"در دوران حاکمیت خاتمی تظاهرات دانشجویان سرکوب شد و حدود دویست نفر در ایران اعدام شده اند، حقوق همجنس گرایان و اقلیت ها نادیده گرفته شد و مقررات اسلامی سبب آزار مردم شد." او در ضمن اعلام کرد که فرقی بین خاتمی و پینوشه نیست و او نیز باید دستگیر شود.[6]

 خانواده و بستگان صاحب نام

پدر او روح الله خاتمی موسس مدرسه علمیه اردکان و امام جمعه شهر یزد است. همسر او زهره صادقی خواهر زادهٔ امام موسی صدر است. او از همسرش, دو دختر به نام‌های لیلا و نرگس و پسری به نام سید عمادالدین دارد. از سایر بستگان مشهور او می توان به برادرش محمدرضا خاتمی (از رهبران جبهه مشارکت) اشاره کرد. محمدرضا خاتمی در ضمن با نوه روح الله خمینی, زهرا اشراقی, ازدواج کرده است.

سخنرانی خاتمی در اجتماع اندیشمندان در منامه

جت الاسلام والمسلمین سید محمد خاتمی، عصر روز یکشنبه برای ایراد سخنرانی در اجتماع اندیشمندان و متفکران جهان اسلام ‏تهران را به مقصد منامه ترک کرد.‏

این سفر به دعوت سرکار خانم شیخه می خلیفه بنت آل محمد بن ابراهیم آل خلیفه انجام خواهد شد.‏

رئیس جمهوری سابق ایران در این سفر با ملک حمد بن عیسی بن سلمان آل خلیفه، پادشاه بحرین نیز دیدار و گفت و گو خواهد ‏کرد.